کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

اثر ریباندر

اثری که در ارتباط با کاهش استحکام ساختار بلوری بر اثر کاهش کشش سطحی آنها در سال 1928 توسط ریباندر کشف شد:

" خواص مکانیکی جامدهای بلوری، بر اثر جذب آبگونه های فعال بر سطح آنها بطور چشمگیری تغییر میکند، بطوریکه قابلیت تغییر شکل آنها بیشتر می شود، آسانتر می شکنند و از سختی آنها کاسته می شود. این تغییر خواص که بر اثر جذب سطحی آبگونه های فعال سطحی بر سطح جامدهای بلوری روی می دهد، از کاهش یافتن نیروی کشش سطحی و انرژی اتصال ذره ها در سطح جامد ناشی می شود.

چون جامدهای بلوری عموما در ساختار خود نقص دارند ، دارای تمایل به جذب سطحی موادند و بر اثر جذب سطحی آبگونه های فعال سطحی، میزان نیروی کشش سطحی آنها کاهش و سطح این نقصها به همان نسبت افزایش می یابد تا انرژی کل لایه سطحی جامد بلوری ثابت بماند. در نتیجه بر اثر افزایش میزان نقص ساختار بلور، استحکام آن کاهش می یابد."

اثر رزونانس ( The Resonance effect )

اثری که نخستین بار توسط پاولینگ در ارتباط با برطرف کردن نارسائی نظریه پیوند ظرفیت، در سال 1932 کشف شد:

" در مورد ترکیب هایی که در تشکیل آنها پیوند دو گانه شرکت دارد، یک ساختار مولکولی(ساختار پیوند ظرفیت) به تنهایی نمی تواند برای توجیه همه خواص این نوع ترکیب ، کافی باشد، بلکه باید چندین ساختار متمایز نزدیک به هم را در آن واحد در نظر گرفت تا بتوان همه خواص مشاهده شده یک چنین ترکیبهایی را بطور کامل توجیه کرد.هر یک از این ساختارها را به اصطلاح ساختار رزونانسی می نامند."

اثر رامان ( The Raman effect )

اثری که به پراکندگی نور بوسیله اجسام  مربوط است و درسال 1928 توسط رامان کشف شد:

" هرگاه باریکه ای از نور تکفام با طول موج کوتاه بویژه خط آبی بخار جیوه با طول موج 4358 انگستروم به جسمی (بویژه اجسام به حالت مایع ) تابانیده شود، بخش کوچکی از آن ، بطور ناکشسان پراکنده می شود( همانند اثر کامپتون). یعنی مقداری از انرژی آن بوسیله مولکولهای جسم جذب و در آنها باقی می ماند(بصورت انرژی ارتعاشی مولکولها و ... ) . در نتیجه بر اثر کاهش مقدار انرژی آن، بر طول موج آن افزوده می شود و به رنگ ضعیفی با طول موجهای بلندتر از طول موج نور تابیده شده، خارج می شود.چنین نوری اگر در طیف نما یا طیف نگار وارد شود، خطهای طیفی ویژه ای که مشخص کننده ماده مورد آزمایش است، بدست می آید که به طیف رامان آن ماده موسوم است."

اثر دینامیک ( The Dynamic effect )

اثری که به اثر القایی مربوط است و می توان آن را چنین بیان کرد:

" چون ابر الکترونی پیوندی، تغییر شکل پذیر است، وجود گروههای متصل به اتم کربن و اثر القایی آنها بر پیوند سیگمای مجاور، سبب می شود که ابر الکترونی پیوند سیگما به شدت تغییر وضعیت دهد و قطبی شود. در اینصورت به دلیل پیدایش این قطبیت، می تواند در یک میدان الکتریکی خارجی و یا در مجاورت با یک یون باز هم، ابر الکترونی آن تغییر وضعیت دهد و بر میزان قطبین آن به شدت افزوده شود. این اثر ثانوی، در مورد پیوند سیگما که میتنی بر پیدایش قطبیت اولیه ناشی از اثر القایی است، به اصطلاح اثر دینامیک نام گرفته است."

اثر خاراش ( The Kharash effect )

" در مجاورت پراکسیدها، واکنش افزایشی آلکنهای نامتقارن ، با واکنشگرهایی مانند آب و HX از قاعده مارکونیکوف پیروی نمی کند و هیدروژن به آن اتم کربنی ( متصل به پیوند دوگانه ) افزوده می  شود که اتمهای هیدروژن کمتری به آن اتصال دارد."