کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

اثر پوششی ( The Screeming effect )

اثر تضعیف جاذبه هسته اتم بر یک الکترون مورد نظر در اتم، بوسیله الکترونهای دیگر آن اتم است که توسط اسلیتر در سال 1932 کشف شد:

" هر الکترون در اتم، بسته به موقعیتی که در اتم دارد مقدار معینی از بار مثبت هسته اتم را به خود اختصاص می دهد و از تاثیر آن بر الکترونهای دیگر ، جلوگیری می کند. البته میتوان گفت که  الکترونهای دیگر نیز در نقش پرده یا سپری از تاثیر کامل بار هسته بر الکترون مورد نظر در اتم جلوگیری می کنند و یا به اصطلاح هسته را در مقابل آن الکترون می پوشانند. "

اثر بور ( The Bohr effect )

اثری است که در زمینه وضعیت تعادلی هموگلوبین – اکسیژن در ارتباط با pH خون ، که توسط بور کشف شده است:

" در هر فشارجزئی معین از گاز اکسیژن، هرچه pH خون بالاتر باشد، درصد سیرشدن هموگلوبین از اکسیژن نیز بالاتر می رود و برعکس، هرچه این فشار جزئی پائین تر بیاید اکسیژن بیشتر از هموگلوبین آزاد می شود. علت این رویداد آن است که هموگلوبین ضمن جذب اکسیژن، یونیزه می شود. یعنی به ازای هر مولکول اکسیژن که جذب می کند، یک پروتون آزاد می کند. "

اثر القایی ( The Inductive effect )

اثری که در زمینه تغییر یافتن توزیع چگالی بار الکتریکی مولکول بر اثر جانشین شدن یک یا چند اتم یا گروههای اتمی آن بوسیله اتم یا گروههای اتمی دیگر کشف شد.

" هرگاه در مولکولی مانند CR4  که بارهای الکترکی در آن بطور متقارن پخش شده است، یک گروه X بجای گروه R بنشیند و مولکول CR3X بوجود آید، در اینصورت وضعیت پخش بار الکتریکی آن در اطراف اتم مرکزی کربن، بهم خواهدخورد و الکترونگاتیوی اتم مرکزی هم تغییر خواهد کرد.بسته به ماهیت اتم X ، اتم مرکزی نسبت به وضعیتی که در مولکول اولیه CR4 داشت ، الکترونگاتیوتر یا الکتروپوزیتیوتر می شود. با بیان دیگر دارای جزئی بار مثبت یا منفی خواهد شد. این رویداد به اثر القایی موسوم شده است و با نشانه I مشخص می شود.

بر حسب قرارداد چنانچه در جریان این اثر، بار جزئی مثبت روی گروه X قرار گیرد و کربن دارای بار جزئی منفی شود، می گویند گروه X دارای اثر القایی مثبت ( + I ) است و چنانچه گروه X دارای جزئی بار الکتریکی منفی و اتم کربن دارای جزئی بار الکتریکی مثبت شود، می گویند که گروه X دارای اثر القایی منفی ( - I ) است."

اثر انبساط ابر ( The Cloud Expanding (nephelauxetic) effect )

اثری که به همپوشانی اربیتالهای اتم مرکزی با اربیتالهای لیگاند در کمپلکسهای فلزات واسطه، براساس نظریه میدان لیگاند مربوط است. این اثر در سال 1969 بوسیله یورگنسن کشف شد:

" میزان اثر دافعه الکترواستاتیکی بین الکترونهای تراز d اتم واسطه در یک ترکیب کمپلکس آن در مقایسه با میزان همین دافعه ها در همان اتم عنصر واسطه در حالت آزاد (گازی) کمتر است. "

اثر الکترومر ( The Electromer effect )

اثری که مانند اثر دینامیک و اثر مزومر به اثر القائی وابسته است و در واقع همانند اثر دینامیک در مورد ترکیبهایی است که پیوند پی دارند.