کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

کِم سِنتر

گاه نوشت های یک دبیر

روز شمار ماه محرم - روز چهارم

در روز چهارم محرم سال 61 هجری قمری، یعنی درست 1369 سال پیش در چنین روزی، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام تشویق و ترغیب نمود. مهمترین استراتژی عبید الله بن زیاد در این سخنرانی، استراتژی وعده و تطمیع بود. و کوفیان که خود، امام را به آن سرزمین دعوت کرده بودند، کم کم در صف دشمنان آن حضرت ایستادند!

به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:

1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛

2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛

3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛

4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛

به سپاه عمر بن سعد پیوستند. به هم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا ادامه داشت.

گویند بعد از سخنرانی عبید الله بن زیاد در ترغیب مردم به رویارویی با حضرت حسین علیه السلام در مسجد کوفه، شمر بن ذی الجوشن (که نفرین خداوندگار تبارک بر او باد) اولین کسی بود که اعلام آمادگی و قیام را کرد.

روز شمار ماه محرم - روز پنجم

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی به نام "شبث بن ربعی" - او پیامبر را درک کرد، ولی مرتد شده و خود را به عنوان مؤذّن فردی بنام "سجاح" که ادعای نبوّت کرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفّین بر علیه امام علی علیه‏السلام جنگید و در کربلا نیز از لشکریان یزید بود. -  را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.

 

2. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی به نام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.

 

3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.

حکایت سید رشتى در موضوع زیارت عاشورا

محدث نورى در کتاب "نجم الثاقب" از تقى صالح سیداحمد فرزند سید هاشم رشتى، تاجر ساکن رشت، نقل می‎کند که گفت در سال هزار و دویست و هشتاد براى او اداء حج و زیارت خانه خدا از رشت به تبریز آمدم، آنجا در خانه یکى از تجار معروف، بنام حاج صفر على منزل نمودم. چون قافله‎اى نبود متحیر بودم که چگونه سفر را ادامه دهم تا آن که حاج جبار نامى که جلودار قافله و از سده اصفهان بود مال التجاره‎اى برداشت که بسوى "طرابوزن" حرکت کند من هم مالى از او کرایه کردم و حرکت نمودم. به منزل اول که رسیدیم سه نفر دیگر به تحریص حاج صفر على به من ملحق شدند.

 

یکى حاج ملا باقر تبریزى حجه فروش و دیگرى حاج سید حسین تاجر تبریزى و دیگرى حاج على بود.

ادامه مطلب ...